دختر آرام

آبیترین آبی عشق رنگ احساس منه

دختر آرام

آبیترین آبی عشق رنگ احساس منه

دنیا دیگه مثل تو نداره

آن کس که میگفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من آمده باشد

رهگزری بود که روی برگهای خشک پاییزی راه میرفت

صدای خش خش برگها همان آوازی بود که من گمان میکردم میکردم

او میگوید دوستت دارم.... ولی افسوس

مثل شروع همه ی قصه ها یکی بود یکی نبود...

من بودمو تو بودی و یه دنیا با یه عالمه آدم ...یه عالمه آدم با یه دنیاآرزو

یه ور دنیا من بودم تنهای تنها با یه دل شکسته...با یه قلب که هیچکی

صاحبش نبود با چشمایی که قسم خورده بود عاشقونه نگاه نکنه

با دستایی که قول داده بود دست هیچکی رو از عشق نفشاره

اون ور دنیا تو بودی ویه قلب عاشق؛یه دنیا آرزو.. با دلی که عذاب عشق

روچشیده بود با دستایی که توی تنهایی و سرما لرزیده بود...با چشمای

مغروری که اصلا نمیشد ازش خوند چه قدر ساده و راحت اشکی میشن

....

من اومدم تو هم اومدی یه جای دنیا به هم رسیدیم

چشمت اوفتاد توی چشمام... ته نگات خوندم چه قدر ساده ای ودوست

داشتنی نمیدونم تو از نگام چی خوندی اما...

انگار یکی توی دلت میگفت دیگه گمشده ت رو پیدا کردی

روزها اومدو رفت چه قدر توی تنهایی یواشکی به یادت بودم..در دل کردیم با

هم خدیدیم....گریه کردیم

برات از تنهایی هام گفتم ..برام از دلتنگی هات گفتی

چقدر واسم حرفای قشنگ زدی..از دوستی و عشق و محبت

اون روزا من بودم با یه دنیا بی اعتمادی...گفته بودم میترسم...آخه چشمای

کنجکاو مردم من و تو رو میپایید

من دیگه تو شده بودم تو دیگه من شده بودی...قلب من دیگه صاحب داشت

چشام قسمشو شکسته بود

اومدم دستمو بزارم توی دستات اما ترسیدم ..نمیدونم چی شد

کی منو تو رو از هم جدا کرد؟

آره چشم حسود دنیا و این آدماش عشق منو تو رو نظر کرده بودند

دستمو پس کشیدم تو باز خودت شدی و من باز خودم

منو تو به هم رسیده بودیم اما از کنار هم رد شدیم...

لحظه ی جدا شدن هر کدوم برگشتیم پشت سرمونو نگاه کردیم

اما یادمون رفت برای هم دست تکون بدیم صدای خنده ی حسودا رو

میشنیدم دلم لرزید نکنه اشتباه کرده باشم ..دوباره برگشتم

تو با یه چمدون پر از اشک میرفتی

صدات زدم فریاد زدی دیگه صدام نزن کاشکی اون لحظه ی آخر

بر می گشتی نگام میکردی...برات دست تکون دادم ندیدی

نمیدوم تو کجا رفتی و به کجا رسیدی..فراموشم کردی یا نه؟

حالا که نیستی فقط یه آرزوی محال واسم مونده..کاش اون لحظه ی

آخر که صدات زدم بر میگشتی و نگام میکردی شاید به جای دل من

دل اون حسودهارو میشکستی...

.

هیچ وقت کسی رو که دوست داری به خطر غرورت از دست نده

همیشه سعی کن غرورت رو به خاطر کسی که دوست داری

از دست بدی...

دیگه خسته شدم بس که شب و روز دعا کردم...

حتی خدا هم از بس صدای منو شنیده خسته شده

فقط اینو بدون هیچ وقت نمیبخشمت ....آه من همیشه دنبالته

منتظر اون روز میمونم که التماسم بکنی که نفرینم رو پس بگیرم

اما اون روز من غرورم رو به خاطر تو .....

 

میتونید واسم آف بزارید==========>    m_n558@yahoo.com

 

نظرات 5 + ارسال نظر
پلیده جون (دختر اهریمن سابق) 23 - مرداد‌ماه - 1385 ساعت 11:17 ق.ظ http://styx666.blogsky.com/

ای جاااان
به من هم سر بزن برای آشنایی بیشتر و دوستی
پستت خیلی طولانیه
سر فرصت میخونم

مینا 25 - مرداد‌ماه - 1385 ساعت 09:51 ب.ظ

اگه روی حصیر بشینم اگه هیچ نداشته باشم

با تو من مالک دنیام

با تو در نهایتم من...

کاش قدر عشق با صداقتم رو میدونستی

مریم جان :زمان برای همه فرصت خوبیه یک قاضی عادل اون بالا هست نگران نباش

امید عزیز 25 - مرداد‌ماه - 1385 ساعت 10:59 ب.ظ


نشد یه قصری بسازم که پنجره هاش آبی باشه ...

من باشم و تو باشی و یه شب مهتابی باشه ...

مریم جون همه دوست داریم .

H_M 29 - مرداد‌ماه - 1385 ساعت 07:40 ق.ظ http://eshghgarm.blogfa.com

لحظه هاست که آدمی را هیچ و پوچ می کند
لحظه هاست که انسان را فرسوده و خسته از زندگی میکند
لحظه هاست که عمر ما را به پایان می رساند
و لحظه هاست که انسان را فریب می دهد
بیاید از پس لحظه ها بگریزیم
به امید لحظه بعد زندگی نکنیم
این گونه بیاندیشیم که انگار لحظه بعدی پس راه ما نیست
و از همین لحظه لذت ببریم نه به امید لحظه بعدی

و تو اصلا خوب نیستی
..........................دل من هم از دست تو شکسته......
........بای.....................

میلاد 5 - شهریور‌ماه - 1385 ساعت 11:06 ب.ظ

سلام عزیز از متن های زیبات خیلی خوشم اومد .خیلی سخت که انسان بتو نه احساساتشو به این زیبایی به قلم بیاره که تو استعداد این رو داری و امید وارم که در زندگی همیشه موفق و پیروز باشی منتظر بقیه متن های بی نظیرت هستم دوست دارم: میلاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد