تنهاو...
همه چیز خیلی زود گذشت؛ اون صبح به یادموندنی
اون بعدازظهر لعنتی...
خدایا...
دارم دیوونه میشم. چرا اون اتفاق باید می افتاد؟
توی این شهر لعنتی هیچ کس نیست به داد من برسه؟
آخه مگه من چه گناهی کردم که باید این قدر تنها باشم..
خدایا تو خودت میدونی من چه حالی دارم
پس کمکم کن..
یه نگاهی هم به ما بنداز
دوست داری پولدار بشی؟ هر کلیک 80 ریال!
اگه خدا اومد پیشت نشونیه منم بهش بده...
اسلام با تشکر از زحماتتون اگر می خواهید در مورد تناقضات قرآن و اشکالات علمی موجود در متن قرآن و زنان پیامبراسلام!!! و احادیث که نشانگر علم لا یتناهی ائمه!!!... بیشتر بدانید به این ادرس سری بزنیدwww.alcoran.blogsky.com
نگران نباش.خدا از این پستت هم خبرداره.
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیاندیشم
که همین دوست داشتن زیباست ....
(فروغ فخزاد )
با آرزوی موفقیت
در پناه حق